علامه احیاگر

مروری بر زندگی مجاهدانه علامه شهید سید اسماعیل بلخی، احیاگر معرفت دینی درافغانستان
پیشنوشت: علامه شهید بلخی از منادیان وحدت در جوامع اسلامی و احیاگران معرفت دینی در افغانستان و همچنین از طراحان نظام جمهوری اسلامی در این کشور است. ایشان از منتقدان حکومت استبدادی بودند که در این مسیر، مجاهدتها، سفرها نموده و مدت ۱۴سال زندانی کشیدند. دو حادثه مهم در زندگی ایشان، شرکت در قیام مسجد گوهرشاد به همراه علامه بهلول، و دیگری طراحی طرح براندازی حکومت مستبد و خاندانی و رژیم سلطهگر زمانش یعنی ظاهرشاه، است. ایشان علت اصلی عقب ماندگی جامعه افغانستان را جهل و سطحینگری نسبت به دین و استبداد زدگی و فقر اقتصادی و فرهنگی میدانست و به همین خاطر، از فرصتهای مختلف برای بیداری و احیای مردم استفاده میکرد و سرانجام نیز در همین راه به شهادت رسید. این مقاله با رویکرد توصیفی- تاریخی و با روش مطالعات اسنادی، گوشههایی از تأثیرگذاری شخصیت و مبارزات شهید بلخی در ارتقای تمدن و فرهنگ افغانستان را تشریح میکند.
مقدمه
مقالهای را که پیش رو دارید، راجع به زندگی یکی از شخصیتهای مبارز و نامدار و مظلوم جهان اسلام است که در ظاهر در کشور افغانستان زیست، اما آفاق اندیشه او جهانی بود. او برای آگاهی اذهان ملت خویش و روشن کردن آنان، علیه ظلم، جور واستبداد موروثی و خاندانی در کشورش، دست به قیام زد و برای احیای ارزشهای دینی و تبعیت نکردن از ظلم و ستم حاکم بر جامعه و نکوهش تقلید و سکوت در برابر فجایع تاریخی، مردم را به خیزش، قیام و بیداری فراخوانده و ندای اصلاح و بیداری همه مسلمین را در سطح جهان سر داد.
ایشان با علمای زیادی معاصر بودند، اما غیر از وجهه علمی، دارای وجهه انقلابی و سیاسی و مبارزاتی بودند و همین هویت ایشان بود که از ایشان، یک حماسهساز آفرید.
احیاگری
از مهمترین اهداف وآموزههای دین، دعوت انسانها به توحید و بنا کردن جامعهای توحید محور است که در پناه ایمان، یک جامعه دینی و آسمانی و ملکوتی شکل میگیرد. معارف دینی، انسان را به سوی تکامل و سعادت سوق میدهد تا انسان به خودشناسی و خداشناسی نائل شود و به خوشبختی و سعادت واقعی- که پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی اوست- برسد. پس از رحلت پیامبراسلام(ص) مسلمانان دچار خلأ معرفتی شدند و از آنجا که بیشتر انسانها با حقایق شهودی دین بیگانه هستند و در جهان مادی و کثرات زندگی میکنند، با پوشاندن یک لباس سطحی مطابق پندار خویش، دین را به اندازه تفکر و اندیشه خودشان تقلیل داده و باعث پیدایش مذاهب گوناگونی چون حنفی، حنبلی، مالکی و شافعی و خوارج در جهان اسلام شدند. همچنین در قرون اخیر، جریانهای انحرافیتری همچون وهابیت در عربستان و دیوبندی در هند و پاکستان و همچنین فرقههای عرفانی و تصوف در جهان اسلام ظهور کرد. در نتیجه، اسلام واحد به اسلامهای متکثری تبدیل شد که بر اساس آن، جوامع اسلامی غرق در رخوت و انحطاط و تکثر و استبداد و استثمار و استعمار زدگی شدند. در چنین شرایطی، رسالت عالمان نسبت به معارف و اهداف دینی این است که بپاخیزند تا بار دیگر با بیان حقایق دینی، جهان اسلام را از این آشفتگیها رهایی بخشند. به همین مناسبت، شاید بتوان حدیثی را از پیامبر (ص) توجیه کرد که: اِنَّ الله یبعث لِهذِهِ الاُمَّة عَلی رَأسِ کُل ماة سنة مَن یَجدد لَها دینها؛[۱] همانا خداوند برای این امت در آغاز هر قرنی کسی را مبعوث خواهد کرد، تا دین آنان را تجدید نماید.
شاخصهایاحیاگری
از بارزترین شاخصههای احیاگری که در راه، اندیشه و نحوه حرکت شهید بلخی به خوبی نمایان است، میتوان به این موارد اشاره نمود:
– جوهرنگری دینی
دین مقدس اسلام از نظر حکما، فلاسفه، ائمه اطهار علیهمالسلام و خود قرآن کریم، دارای جوهر، هدف و غایتی است. آیات قرآنکریم هم انسان را به سوی تقوا، فلاح، سعادت، اخلاص، تعالی، کمالات انسانی و متصف شدن به اوصاف الهی دعوت میکند. در واقع، از تعالیم آن میتوان فهمید که رسیدن به معرفت، جوهر دین است.
– کارآمد کردن دین در عرصه اجتماع
– بازگشت به قرآن و عترت
– خرافات زدایی از دین
موهوم پرستیم که این عادت پار است از علم و عمل عادت دیرینه نداریم[۲]
شهید بلخی؛ یکی از احیاگران
علامه بلخی به گواهی همه انقلابیون معاصر مسلمان و افغانستان، پدر معنوی انقلاب اسلامی و بنیانگذار آن در افغانستان است. او در این راستا هستههای مرکزی و مؤلفههای معرفتی یک انقلاب را تأسیس کرده و سختیها کشیده و مرارتها تحمل نمود و سالها در زندان سوخت، ولی از آرمانهایش دست برنداشت.
ایشان از نظر قدرت بیان، شجاعت و شهامت، وسعت نظر، بینش سیاسی و بسیاری از ویژگیهای دیگر، شباهت زیادی به سید جمال الدین داشت و اغلب او را به «سید جمالالدین ثانی» لقب داده بودند. این دو شخصیت هموطن، در یکی دو قرن اخیر، جهان اسلام را روشنی بخشیدند. [۳]
نقاط عطف در مبارزات سیاسی
مهمترین خیزشها و قیامهای علامه شهید بلخی را میتوان به شرح ذیل بیان نمود:
– قیام گوهرشاد در سال ۱۳۱۴
شهید بلخی در برههای از زندگی خویش، با حادثه معروف کشف حجاب رضاخانی مواجه میشود. این حادثه منجر به حرکت مرحوم آیتالله بهلول و برخی از علمای برجسته در مسجد گوهرشاد میشود. شهید بلخی در آن زمان در کنار شیخ بهلول که مردی واعظ و انقلابی و نماد قیام گوهرشاد بود، به طور جدی وارد آن نهضت میشود و در کنار مرحوم شیخ محمدتقی بهلول سخنرانی و به اعتراض میپردازد.مردم مسلمان مشهد در مسجد گوهرشاد متحصن میشوند و همزمان گارد شاهنشاهی به آنجا یورش میبرد و مردم را به خاک و خون میکشد و کشتار وسیعی صورت میگیرد. شهید بلخی خود نقل کرده که در تحصن مسجد گوهرشاد حضور داشته است. با احساس خطر و تعقیبی که جهت دستگیری او به راه افتاد، وی به هرات بازگشت.
قیام انقلابی علامه بلخی، پرشورترین و برجستهترین نهضت اصلاحگرایانه و عدالتخواهانه افغانستان در قرن جاری به شمار میآید. بلخی در سال ۱۳۱۷ هنگام بازگشت به افغانستان، به حکم محمد هاشم خان، صدر اعظم وقت به مدت ده سال از افغانستان ممنوعالخروج شد.
– بازگشت به هرات در سال ۱۳۱۷
علامه بلخی درمدت هشت سالی (۱۳۱۷ تا ۱۳۲۴) که در این منطقه در تبعید به سر برد، برای حل مشکلات همزیستی مردم زحمات زیادی کشید. او برای نشان دادن حسن نیت و جلب افکار عمومی برادران اهل سنت، عمامه سیاه خود را که حاکی از پیوستگی با مذهب اهل بیت علیهمالسلام است، کنار گذاشت و عمامه سفید به سر گذاشت و در محافل و مجالس آنان به سخنرانی پرداخت. سخنان وحدتبخش و دردمندانه او طوری بود که متعصبترین افراد شیعه و سنی را به وجد میآورد. او با خطابههای آتشین خود، بر شور و هیجان مستمعین میافزود و قلوب توده مردم را به هم نزدیک میکرد.
– تشکیل حزب ارشاد اسلامی در سال ۱۳۲۲
«حزب ارشاد اسلامی» اولین تشکیلات سیاسی و فرهنگی شیعه در افغانستان بود که با نفوذ در ادارات دولتی و جذب عناصر فعال در ارگانهای ولایت هرات به وجود آمد. تأسیس این حزب برخاسته از انگیزههای دینی و ملی شهید بلخی و یکی از فعالیتهای انقلابی او به شمار میرفت. چون او عقیده داشت که کار فردی به جایی نمیرسد (ممکن است یک فرد، خوب و تأثیرگذار باشد، ولی وقتی که این فرد اعدام میشود، اهداف او هم فراموش میشود و از بین میرود)، در افغانستان در آن شرایط خفقان آور، کارگروهی را انتخاب کرد و این حزب را به وجود آورد.
– قیام شهید بلخی و انگیزههای او علیه استبدادحاکم
شهید بلخی پس از برکناری محمد هاشم خان از سمت نخست وزیری به کابل منتقل شد و با برپایی مجالس سخنرانی و آگاهی دادن به مردم، به مبارزات خود ادامه داد. او در این مرحله از مبارزه، ظلم و ستم رژیم پادشاهی را بازگو میکرد و مردم را برای قیام عمومی آماده میساخت، تا سرانجام، با خیانت یکی از جاسوسان رژیم، شناسایی و دستگیر شد و به زندان مخوف دهمزنگ منتقل شد. با وجودی که زمینه پنهان شدن سید اسماعیل بلخی فراهم بود، هرگز به خودش اجازه نداد که یاران در زندان باشند و او از انظار پنهان شود. او گفت: «مردانگی تنها گذاشتن یارانش نیست، باید به سوی سرنوشت جدید رفت.»
وی از سال ۱۳۲۹، به مدت ۱۴ سال و ۷ ماه و ۷ روز میلههای زندان بلخ را در میان انگشتهای سرد و بی روح خود فشرد. او مسائل عرفانی، عقیدتی، مذهبی و سیاسی را که با توسل به قرآن آموخته بود، در اشعار خود که حدود ۷۵۰۰۰ بیت نقل شده، منعکس کرده است. سرانجام، یک سال پس از روی کار آمدن مردی غیر از تبار دربار و شاهزادگان در سال ۱۳۴۲، شهید بلخی و یارانش از زندان آزاد شدند و قانون اساسی جدید تصویب شد.[۴]
– تحمل ۱۵ سال زندان و شکنجه
آن شهید بزرگوار بیداری و ظلم ستیزی و مبارزه برای آزادی را سرود و به تأسی از امام موسی بن جعفر(ع) سالها زندانی شدن را به جان خرید و همراه حدود ۱۲ تن از بزرگان «حزب»، دستگیر و به مدت ۱۵ سال زندانی شد. [۵]
– ارجاع مسلمانان به وحدت و اهلبیت(ع) و خودِ اسلامیشان
علامه شهید، چاره تمام مشکلات را که بر پیکره جامعه وارد میشود، در سایه وحدت میداند.
علامه بلخی در سخنرانی خود درباره نقش حوزه علمیه در مکتب شیعه چنین گفته بود: «مکتب تشیع مکتب واقعی است، مکتب تشیع حافظ اسلام است. علی بن ابیطالب(ع) و اباعبدالله الحسین(ع) رهبران مکتب تشیع هستند. مکتب تشیع پیشوایی مانند امام جعفرصادق(ع) دارد. مکتب تشیع مانند حضرت ولی عصر(عج) حافظ و نگهبان دارد. علمای بزرگی که پس از ائمه معصوم علیهمالسلام آمدند و آثار جاویدانی از خود برجا گذاشتند، پاسدار مکتب تشیع هستند. این مکتب، به این دلایل از بین نمیرود و همچنان درخشان و پایدار باقی میماند».
پیامهای شهید بلخی در مبارزات خود
– تعمیق بینش معرفتی
مهمترین آفت و عامل تضییع دین، قشریگرایی و سطحینگری در دین است. علامه بلخی سنتها و باورهای خشک و خشن و تکفیری را نفی کرد. به همین مناسبت او، بیشترین نزاع را با فرهنگ طالبانپرور و بی روح حاکم داشت و میکوشید اهداف علوی و معرفت دین را احیا نماید. علامه بلخی چنین میسراید:
جنگ و جدل مذهب و هم تفرقه از تو مفکوره اصلاح و سلوک بشر از ما[۶]
– نوعدوستی و عشق به انسانیت
– اسارت و تسلیمی ناپذیری
با اسارت نیست در ایمـان نشان آبرو قوت و نیروی ایمان خون و استقلال ما[۷]
علامه بلخی در سخنرانیهای خود به مسلمانان یادآور میشد که: «باید بیدار و آگاه شوید و دست به دست هم دهید و دست دشمنان اسلام را از سرزمین و منابع طبیعی خود کوتاه کنید. بیگانگان دارایی و ثروتهای طبیعیمان را غارت میکنند. چرا اینقدر ما خوار و ذلیل باشیم؟ چرا ما هیچ چیزی از خودمان نداشته باشیم و همه چیز را از غرب برای ما وارد کنند؟».
– مبارزه با فقر فرهنگی و اقتصادی
شهید بلخی از نادانی و فقر عمومی رنج میبرد و علت انواع عقبماندگیها را در نادانی و ناآگاهی میدانست. وی کوشید مردم را متقاعد کند تا فرزندانشان را به مدارس رسمی بفرستند، تا جامعه از این عقب ماندگی نجات پیدا کند. همچنین نسل جوان امروز چه افغانی و چه ایرانی اگر بخواهد به حقوق خود برسد، باید به علم و دانش و اطلاعات و مسائل روز مجهز شود. وی میگوید:
حاجتی نیست به پرسش که چه نام است اینجا جهـل را مسند و بر فقر مقــام است اینجا[۸]
فرهنگ حضرت امام خمینی(ره) و شهید بلخی قرآنی بوده و روح و جانشان با قرآن منور بوده است.
شهید بلخی در نگاه مراجع و علمای اسلامی
علامه شهید بلخی در منظر علما جایگاه والایی دارد و هر یک از آنان با عبارات بسیار فخیمی از او به بزرگی یاد نموده و او را جزو اولیای الهی بر شمردهاند.
علامه شهید محمد باقر صدر درباره شهید بلخی میفرماید: «علامه بلخی رهبر شیعیان افغانستان و جهان اسلام بود. یک آدم ساده و معمولی نبود، کسی بود که ما به او بسیار امیدوار بودیم و همیشه میگفتیم که از نظر علمی و اندیشه جهانی و آزادیخواهی شخصیت جامعی بود. بلخی مجاهدی بزرگ، عارفی برجسته، انسانی پرهیزگار، دانشمندی فیلسوف، جامعهشناسی قوی، ادیبی توانمند و یک نابغه شیعه و در عین حال، یک خطیب توانا بود. وقتی که به عراق آمد، با آن ویژگیهای منحصر به فرد، بسیاری از رجال برجسته شیعه را تحت تأثیر قرار داد. او یک شخصیت عبادی و قرآنشناس بود و ایمانی قوی داشت. وقتی که در صحن حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) مشغول عبادت میشد، احساس میکردید که روح از بدنش جدا شده است و با تمام وجود نماز میخواند. وقتی به عبادت آقای بلخی نگاه میکردیم، به یاد عبادت حضرت امیر (ع) میافتادیم، از دنیا و مافیها به کلی بریده بود. یک انسان الهی و خود ساخته که با تمام وجود، خود را وقف اسلام و تشیع کرده بود. شهادت او بزرگترین ضربه بر پیکر جوامع اسلامی شرق و جهان اسلام وارد کرد».[۹]
شهید بلخی در نگاه آیتالله مکارم شیرازی اینگونه مینمود: «من دو سه جلسه خدمت عالم مجاهد جناب آقای بلخی رسیدم، واقعاً یک فصل تازه در افکار من گشوده شد. ایشان ۱۵ سال در زندان به سر بردند که وقتی وصف این زندان را میگفتند، به راستی انسان وحشت میکرد. میگفتند: تنها وسیلهای که در اختیار من بود، قرآن مجید بود. اما ایشان از همین قرآن مجید عجیب استفاده میکنند! در آن ۱۵ سال، بیش از ۱۷۰۰ بار قرآن را خواندند و روی آیات قرآن فکر کردند و درهای تازهای از علم و دانش قرآن، بر روی ایشان گشوده میشود. ».
شهید مطهری پس از دیدار با علامه بلخی در قم، میفرماید: «من در این دیدار با جناب آقای بلخی، از علمای مبارز شیعه در افغانستان با مسائل جدیدی آشنا شدم که به فکر من نمیرسید».[۱۰]
دیدگاه آیتالله استادی درباره شهید بلخی اینگونه است: « شهید بلخی شخصیتی است که چهره جهانی دارد. کسی که در زندان قرآن را ۱۷۰۰ بار با آن کیفیت، تلاوت و در آن، تدبر کرده، خدا هم او را دوست دارد. بلخی در پی این تدبر و تأمل در این کتاب آسمانی، به حقایق فراوانی دست یافته که در تاریخ اسلام و تشیع کم سابقه است. من تا به حال نشنیدهام و کسی را سراغ ندارم که ۱۷۰۰ بار قرآن را با تدبّر و تأمل خوانده باشد و هربار قرآن برای او تازگی داشته باشد. داستان قرآن علامه بلخی در بین علما معروف است و تاکنون برای کسی چنین اتفاقی نیفتاده است. قرآن کتاب آسمانی است که بلخی در زندان توانسته به درستی با آن انس بگیرد. بنده او را یک قرآن شناس واقعی و مفسر توانا میدانم که بسیاری از معانی قرآن را درک کرده است».[۱۱]
[1]. سنن ابی داوود، ۳۱۱/۳، روایت ۴۲۹۱٫ [۲]. ما نباید با خرافات پرستی، معارف دینی و اخلاقی و عقلانی دین را نادیده بگیریم و به برداشت سطحی و عوامانه و تقلیدی دین بسنده کنیم وباید به سوی دین و حقانیت آن و عمل به آموزه های راستینش پیش برویم،( دیوان بلخی). [۳].حجتالاسلام والمسلمین عبدالرحیم عقیقی بخشایشی پژوهشگر حوزه علمیه قم، ماهنامه شاهد یاران با عنوان فرزانهای از بلخ، شماره۶۴٫ [۴]. سید جمالالدین حسینی، خروش آزادی، ص ۵۳٫ [۵]. صدیقه بلخی فرزند شهید بلخی، ماهنامه شاهد یاران، ص ۶۴٫ [۶].بلخی، دیوان. [۷].همان. [۸].همان. [۹].شهید آیتالله سید محمد باقرصدر، ماهنامه شاهد یاران، شماره ۶۴٫ [۱۰].حجتالاسلام والمسلمین محمدرشید انصاری بهسودی معروف به (آزاد) از روحانیون مبارز افغانستان. همان. [۱۱].آیتالله محمدرضا استادی، امام جمعه قم، همان.
نظر بگذارید