ابهام فرا روی کابل – شماره ۷۴

نمایی از آینده سیاسی افغانستان
پیشنوشت: آیندهی افغانستان امروز به امری فرا منطقهای تبدیل شده است که فضای ابهام آن، کشورها را دچار نگرانی کرده است. این نگرانی فضای دخالت در سیاست داخلی افغانستان را مهیا کرده است. در این مقاله درصدد هستیم به واکاوی نمایی از آینده سیاسی افغانستان بپردازیم.
امروز با وجود آنکه فاصله زمانی کمتر از یک سال تا انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان باقی مانده است، ولی از هماکنون رقابتها بر سر کسب قدرت به صورت غیرعادی افزایش یافته است؛ به نظر میرسد که چالش قدرت در افغانستان ناشی از واقعیتهای متفاوت و انتظارات گوناگونی باشد که جریانهای فعال سیاسی با ماهیت قومی ـ مذهبی از خود بروز میدهند. در نگاهی مقدماتی چالشها را در دو سطح کلی میتوان درنظر گرفت:
۱- چالش بین ساختار قدرت حاکم و مخالفان مسلح حول محور طالبان
۲- چالش بین جناحهای سیاسی با ماهیت قومی ـ مذهبی در درون ساختار قدرت
در ارتباط با چالش قدرت بین ساختار موجود قدرت و طالبان و مخالفان مسلح تکلیف تا حدی روشن است. مخالفان مسلح، ریشه در قومیت پشتون دارند و هدف نهایی آنها انحصار قدرت در دو بُعد قومی و ایدئولوژیک در قالب امارت اسلامی است؛ هدفی که با مخالفت جدی قومیتهای ازبک، هزاره و تاجیک روبهروست که در تشکلهای جبهه ملی به رهبری احمد ضیاء مسعود و ائتلاف ملی و تشکلهایی از این دست که رهبری آنها با عبدالله عبدالله و یا یونس قانونی است تمرکز یافته است و از آن به نام ائتلاف «تغییر و امید» نیز یاد میشود. در کنار این دو طیف درونی و بیرونی رقبای کسب قدرت که یکی طالبان از طریق نظامی و جنگ مسلحانه درصدد دستیابی به آن برآمدهاند و دیگری یعنی جبهه ملی و ائتلاف ملی که در نظر دارند از طریق سازوکارهای دموکراتیک و شرکت فعال در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس ملی به قدرت برسند.
جناح سومی نیز وجود دارد و آن جناح لیبرال حاکم است که ترکیبی از قومیتها، انتظارات و جناحهای سیاسی است که بعد از دخالت نظامی آمریکا و ناتو در سال ۲۰۰۱ و حذف طالبان از قدرت، تاکنون مشغول مستحکمتر کردن پایههای قدرت خود بوده است؛ هرچند که با گذشت زمان به دلایل خاصی موفق نشده است خود را جریانی فراقومی ـ فرامذهبی نشان دهد و امکان بقای قدرت خود را تضمین کند.
جریان سوم لیبرال حاکم در افغانستان تا حد زیادی سرنوشت خود را با حضور نظامی خارجی گره زده و از همین نگاه است که آسیبپذیرتر شده و نتوانسته است یک پایگاه اجتماعی مطمئن در هیچ کدام از گروههای قومی و یا مذهبی برای فراهم کند؛ نماد این جریان حامد کرزای، رئیس جمهور کنونی است که با پایان یافتن دوره دوم ریاست جمهوریاش مطابق قانون اساسی نمیتواند برای دور سوم نامزد ریاست جمهوری شود.
از همینروست که هوادارانش به فرمولی نظیر روسیه گرایش دارند که تحت عنوان مدودوف ـ پوتین شهرت دارد. طبق این فرمول پس دادن تابعیت آمریکایی یکی از برادران حامد کرزای بیارتباط با فرمول مدودوف ـ پوتین تصور نشده است و تمایل کرزای به ریاست جمهوری یکی از برادرانش محمود یا عبدالقیوم راز پنهانی نیست. حتی در این باره به اضطراری بودن شرایط، به ویژه پس از خروج بخشهای مهمی از ارتشهای آمریکا و ناتو نیز فکر شده است تا انتخابات ریاست جمهوری را به تأخیر بیندازند که معنای روشن آن تمدید ریاست جمهوری حامد کرزای خواهد بود.
با این حال موضوع به این سادگیها نیست. لااقل از اجلاسی که اخیراً جبهه ملی در مزارشریف برگزار کرد و گروههای قومی غیر پشتون توافق کردند تلاش نمایند در انتخابات ریاست جمهوری آتی افغانستان از نامزد واحدی از میان قومیتهای غیرپشتون حمایت نمایند میتوان چنین دریافت کرد که حامد کرزای و حامیان لیبرال وی با چه مشکلاتی روبهرو هستند. هرگاه مخالفتهای طالبان و گروههای مسلح مخالف دولت لیبرالها در کابل را به اینگونه واقعیتها اضافه کنیم به سختی میتوان امیدوار بود که فرمول روسیه و یا تمدید ریاست جمهوری قابلیت عملیاتی شدن بیابد، اما مشکل چالش قدرت در افغانستان به همینجا پایان نمییابد. حزب اسلامی گلبدین حکمتیار نیز یکی از مدعیان قدرت است که هم از طریق اعمال فشار نظامی و هم از طریق ابراز تمایل به مشارکت سیاسی میخواهد در بازی قدرت در کابل شریک شود. در چنین شرایطی است که بر دامنه ابهامات از آینده سیاسی افغانستان افزوده شده است و بحث انتخابات ریاست جمهوری را از هماکنون به این شدت مطرح کرده است. در این بین موقعیت لیبرالهای حاکم در افغانستان با ابهامات بیشتری روبهرو شده است. بدین معنا که از یک طرف برادر خواندن طالبان به وسیله کرزای از شدت مخالفت آنها در عمل ذرهای نکاسته است و از طرف دیگر نیروهایی را که در گذشته متحد وی بودهاند از اطراف او پراکنده است؛ بهطوریکه در اجلاس جبهه ملی در مزارشریف دو متحد اصلی کرزای، محمد محقق و ژنرال عبدالرشید دوستم که دو قومیت هزاره و ازبک را نمایندگی میکنند در کنار عطا محمد نور والی بلخ و میزبان اجلاس قرار گرفتند تا بهجای کرزای عطا محمد نور را مطرح سازند.
به این ترتیب مشاهده میشود که والیِ بلخ که در اعلام مخالفتهای علنیاش با حامد کرزای ابایی ندارد دارد به صورت یک نامزد مطرح و جانشین حامد کرزای در کنار مدعیان دیگری نظیر عبدالله عبدالله که خود را برنده انتخابات ریاست جمهوری قبلی میداند و همچنان روی تقلبهای گسترده تأکید دارد مطرح میسازد. منتها حقیقت آن است که در اجلاس مزارشریف روی تحولی بحث شد که اگر محقق شود تحولی تاریخی بعد از حدود سیصد سال قدرت قومی پشتونها بر افغانستان خواهد بود.
در اجلاس مزارشریف روی ریاست جمهوری آنچه که از آن به نام ملیتهای مظلوم یاد شد توافق شده است و ظاهراً عطا محمد نور شخصیتی تصور شده است که این تحول تاریخی را با بهرهگیری از پایگاه اجتماعیاش به عنوان یک تاجیک و موقعیت شخصیاش به عنوان یک والی قدرتمند و فرمانده سابق جهادی و البته ثروتی که از این مسیر به دست آورده است امکانپذیر سازد. درست به همین دلیل است که درها برای مذاکره با فرماندهان جهادی دیگر قطع نظر از منشأ قومیشان و با ارجحیت قومیت پشتون باز گذاشته شده است تا جبههای قدرتمندتر و تأثیرگذارتر در چالش قدرت موجود در بین رقبای مسلح و رقبای غیرمسلح به وجود آید.
ظاهراً در چنین فضایی است که دولت حامد کرزای امید به طالبان بسته است که تن به سازش و مصالحهای ملی بدهند و در تقسیم قدرت با وی شریک شوند تا از قدرت قومی سیصد ساله پشتونها در مقابل رقبای غیرپشتون حفاظت نمایند، منتها مشکل در این است که تضاد طالبان و گروههای قومی و فرماندهان سابق نظامی آنها به قدری شبیه است که هرگونه مصالحهای اگر از حمایت داخلی ـ منطقهای و بینالمللی قوی برخوردار نشود، نه تنها به صلح و ثبات در افغانستان هیچ کمکی نخواهد کرد، بلکه خطر جدایی قومی را تا سر حد تجزیه سرزمینی افزایش خواهد داد.
سوتیتر:
جریان سوم لیبرال حاکم در افغانستان تا حد زیادی سرنوشت خود را با حضور نظامی خارجی گره زده و از همین نگاه است که آسیبپذیرتر شده و نتوانسته است یک پایگاه اجتماعی مطمئن در هیچ کدام از گروههای قومی و یا مذهبی برای فراهم کند
چالش قدرت در افغانستان ناشی از واقعیتهای متفاوت و انتظارات گوناگونی است که جریانهای فعال سیاسی با ماهیت قومی ـ مذهبی از خود بروز میدهند حامد کرزای امید به طالبان بسته است که تن به سازش و مصالحهای ملی بدهند و در تقسیم قدرت با وی شریک شوند تا از قدرت قومی سیصد ساله پشتونها در مقابل رقبای غیرپشتون حفاظت نمایند
وجیهه جزایری
دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی علوم و تحقیقات
یک جواب برای “ابهام فرا روی کابل – شماره ۷۴”